هدیه خدا
سلام پسرم سلام قند عسلم
بله مامانی دیگه متوجه شدم شما شاهزاده ای دیشب خودم دیدم نمیگم چیو دیدم
دیشب دوباره با بابایی رفتیم سونو نا هنجاریها این دفعه زیاد اب نخوردم به مشکلی هم بر نخوردم وقتی نوبتم شد رفتم داخل برای بار دوم شما رو دیدم چه ناز تر شده بودی عشقم صورتت گرد شده بود مامان قربون اون دستای کوچولوت بشه که اروم و قرار نداشتن دکتر هم گفت چه شیطونه داره همش دستاشو تکون میده منم دیدم یه بار دستات رو هم بودن باز اوردی یکیشو رو سرت بعدش بالا اوردیشون تازه جیگرم انگشتاتم دیدم پاهای کوچولو خوشگلتو که تو شکمت جم کرده بودی هم دیدم دکتر ستون فقراتتو حتی کبد و کلیه وطحال و قلب خوشگلتم نشونم داد گفت همشون سالمن خدا رو هزاران مرتبه شکر دکتر بازم لطف کرد صدای قلبتو بازم برام گذاشت ایندفعه از سری قبل قویتر میزد میدونم میخاستی به من نشونش بدی که یه مرد قوی هستی
از دکتر پرسیدم که جنست چیه تا اومد بگه من خودم دیددددممم بعدش گفت قطعا پسره
خندم گرفته بود البته خودمم مطمئن بودم پسری اخه مامانی حتی وقتی تو دلم نبودی حتی سالهای قبل من هر وقت خواب بچه میدیدم همیشه پسر کنارم بود حتی وقتی دبی هم رفته بودیم برات لباسای سبز و ابی گرفته بودم کفش هم همین رنگ پتوتونم ابی و زرد بود نگذاشتم سوغاتی شما فراموش بشه واسه همین تقریبا مطمئن بودم شما قند عسلی
از اتاق که بیرون اومدم دل تو دل بابایی نبود همش نگام میکردو میخندید میخاست بگم جنست چیه منم تا تو ماشین بهش نگفتم ولی وقتی شنید خیلی خوشحال شد ای جونم کلی برات نقشه کشیده میخاد با خودش مهمونی ببره استخر ببره بابا میگه با هم میشینیم فوتبال نگاه میکنیم تازه عزیزم بابا میخاد مسئولیت بردن اشغالها رو به بیرون به شما بسپاره ولی من نمیزارم خیالت راحت
امروز مامانم میخاست بیاد دکتر ولی من ازش خاستم نیاد خودم جوابو بهشون میگم تا وقتی تو مطب بودم چند دفعه ای زنگ زد بهشون گفتم که خودم زود خبر میدم واسه همین وقتی بیرون اومده بودیم زنگ زدمو گفتم فهمیدم ولی نگفتم جنست چیه گفتم بیاین خونمون تا بگم مامان جون و بابا جون همراه دایی علیرضا و دایی ارمین و خانومش پریناز جون اومدن خونمون از همون دم در میپرسیدن چیه بازم نگفتم تا ننشستن ولی وقتی گفتم باور نمیکردن فکر میکردن دارم اذیتشون میکنم بالاخره شبو همه در کنار هم بودیم جشن کوچولو گرفتیم
دوردونم خیلی خیلی دوست دارم از اینکه هستی خوشحالیم یه عکس که دیشب دکتر از شما گرفتن برات میزارم راستش مثل عکس قبلیت واضح نیست دکتر گفت هر چی بزرگتر میشه وضوحش کمتر میشه به امید روزیکه صحیح و سالم خودت بیای پیشمون تا واضح ببینیمت