آرشا جونی نبض زندگیمآرشا جونی نبض زندگیم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

مامی سارا و ماهیش

خبر جدید

1392/11/25 17:34
نویسنده : مامی سارا
264 بازدید
اشتراک گذاری

                           سلام گل پسرم قند عسلم نفسکم

میدونم مدتی که مطلب نذاشتم آخه این روزا اینترنتم مشکل داشت ولی از اتفاقاتی که گذشت برات میگم 11/11 تولد آرمین جون (دایی شما )بود عزیزم.جمعه ناهار خونشون دعوت بودیم پزیناز جون هم کلی تحویل گرفتمون و منم یه عالمه ویتامین پروتئین به شما رسوندم عصرش هم تولد دایی و جشن گرفتیم حسابی خوش گذشت جاتو خالی کردم از شما هم عکس گرفتیم نگران نباش

تو هفته گذشته سعی کردم صبح ها رو استراحت کنم تا شما تپل بشی این روزا حسابی دست و پام میخاره دونه های ریزی هم میزنه یه لحظه هم آروم نمیشه داره دیونم میکنه میگن طبع پسر گرمه منم گرمی زیاد میخورم واسه همین دونه میزنم ولی این دونه ها مثل حساسیت خیلی ریزن به هر حال کاری نمیتونم بکنم جز مدارا از سه شنبه هم یه دندون دردی گرفتم عزیزم که صبرمو تموم کرده عسلم دندون عقلم تقریبا از 3 ماهگی شما بدون هیچ علامتی تاجش شروع به ریزش کرد اذیت نداشت تا سه شنبه که شب تا صبح نتونستم بخوابم هر چی کمپرس گرمم میذاشتم واسه دقایقی درد و کمتر میکرد و بعد سرد شدن بازم همون آش و همون کاسهبهر حال تا صبح تحمل کردم تا واسش راه چاره ای پیدا کنم.... الهی فدای شما بشم که هر وقت من درد میکشیدم شما تکون میخوردی میدونم داشتی با من همدردی میکردی مامانی خیلی دوست دارم مهربون من بوووسسس

                                                  

از اون روز شبا که دندون درد میکشم اسپری لیدوکائین میزنم تا واسه شما هم ضرری نداشته باشه هنوز تصمیم نگرفتم ولی احتمالا باید بکشمش.اینم از عوارض بارداریه که اکثر مامانو درگیر میکنه .....          دیگه ناراحتی بسه میخام از اتفاقای خوب برات بگم گلم

پسرم این هفته از شنبه برف شروع به اومدن کرده چه برف قشنگی بود جات خالی که بری برف بازی کنی 11/14  یعنی دوشنبه شبش با بابایی رفتیم دکترم تا چکاپ ماهانه بشم از حال گل پسرم قند عسلم با خبر بشم دکتر بازم قلب خوشگلتو چک کرد منم از شنیدن صدای قلبت که مردونه داره میزنه مثل همیشه ذوق کردم و بازم برات ضبط کردم از خانوم دکتر خواستم که سونو برام بنویسه تا از موقعیت جفتت با خبر بشم ببینم که تشریفشون و بردن بالا یا بازم باید نگران باشم ولی دکتر گفت ماه دیگه که وارد 7 ماهگیت میشم سونو دارم که اینم همون موقع انجام بدم

                                                    

خوب یه خبر جدید واسه گل پسرم 11/15 یعنی سه شنبه شب با مامانی و بابایی(مامان بابای من)و بابا جونت رفتیم و سریس خواب آرشا جونم و گرفتیم مامان جونی هنوز خونه نیاوردم که برات عکسشو بزارم چون داریم اتاق شما رو خالی میکنیم تا واست کاغذ دیواری مخصوص شما کنیم بعد سرویس خوابتو میارم میچینم عزیزم هنوز نیومدی مدل زندگیمون عوض شده اتاق خوابمون شلوغ شد تا اتاق دیگه فقط مخصوص شما باشه پسملم اینقده سرویس خوابت خوشگله که منو بابایی با هم انتخابش کردیم 

یه تخت نوزاد نوجوان داری که تخت نوزادی روی تخت نوجوانش جا میخوره و پایین تخت نوزادت یه دراور که بالاش مخصوص تعویض مای بی بی شماست که وقتی بزرگتر شدی دراورش برداشته میشه و کنار اتاق ایینش میاد روش دیگه یه ویترین واسه اسباب بازیهات داری که پایینش هم کشو میخوره و یه کمد لباس که بزرگشو برات برداشتم تا لباسات جا کم نیارن تازه پسر طلا اسمتونم دادم با لیزر بالای کمدتون بنویسن خلاصه از سرویس خوابت هر چی بگم کم گفتم بهترین جنسو برداشتم تا شما هر چی نقاشی دور از چشم من روش کردی یا هر کنده کاری خواستی بکنی جای جبران داشته باشه چون هم ضد آب و هم ضد خش تازه فروشندش گفت میتونیین با شلنگ آب بشورینش دیگه گلم اتاقت داره آماده میشه تا شما سر موقع تشریف بیارین چند دست لباس هم سفارش داده بودم از مکهبرات بیارن که دیروز رسید خیلی خوشگلن

از مامان بزرگات برات بگم که 2تاییشون مسابقه گذاشتن دارن واسه سال دیگت و سالهای بعدت لباس بافتنی درست میکنن فعلا مامان من برندست چون تا حالا یه سر همی 2تا کت و کلاه و شلوارش یه شلوار پیشبندی بلوز روش برات درست کرده و 4 دست دیگش در دست اقدامه

جمعه 11/18 هم از صبح عمو جونات اومدن تا اتاق شما رو خالی کنن تا آماده کاغذ بشه و کمد لباس من و بابایی و آوردن اتاق خودمون واسه این تغییرات مجبور شدیم تخت و میز آرایشمو تغییر جا بدم تا همه جا بشن ظهرشم با دوستای من و بابایی قرار داشتیم نهار بریم طرقبه چون تولد یکی از دوستامون بنام اقا هومن بود میخواستیم سورپرایزش کنیم و یواشکی کیک گرفته بودیم و عصرش تولدشو جشن گرفتیم البته جمعمون با شما 10 نفر میشد عزیزم عصرشم بدو بدو اومدیم خونه بابای من چون شب تولد دایی علیرضات بود و یه جشن تولد دیگه تو خونه داشتیم جات خالی عزیزم خیلی خوش گذشت بعد کیک خوردن هم شام و به مامانی دیگت یعنی مامان بابا قول داده بودیم واسه همین زود رفتیم اونجا تا دل اونا رو هم بدست بیاریم میبینی عشقم روز تعطیلمون چقدر فشردست وقتی شاغل باشیم روز  وتعطیل و باید دل همه رو بدست بیاریم ولی باز هم خوش میگذره دیروز هم یه چند جایی رفتم تا کاغذ دیواریتو انتخاب کنم امیدوارم یه مدل خوشگل زودی پیدا کنم چون واسه آوردن سرویس خوابت بیتابم

آرشا جونم شما همون جایی که هستی خوب استراحت کن خوب تغذیه کن خوب بزرگ شو من این بیرون همه چیرو واسه اومدنت آماده میکنم تا شما یه زندگی راحتی داشته باشی نفس من

یادت باشه این بیرون همه بی صبرانه منتظر اومدنت هستیم و خیلی خیلی داریم                                                                                                                  

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (13)

مامان نی نی
20 بهمن 92 19:48
مبارک باشه عزیزم ایشاله به خوشی ماشاله چقدر فعالی مواظب خودت باش گلم چشم عزیزم حتما
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
21 بهمن 92 5:04
کسانى را مى شناسم که با صداى بلند دعا مى خوانند ولی دستشان به ستاره اى نميرسد، اما کسانى هستند که بى دعا به خدا دست ميدهند... دست دادن باخدا را برایت آرزو میکنم.
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
21 بهمن 92 6:40
خواهر جوني خريد ها مباركههههههههه حتماً عكس بزار خيلي از كمد خوشم اومد نوشته بودي ضد آبه و ...... مواظب خودت و آرشا جونم باش..... هميشه به تولد بازي خواهر
مامی سارا
پاسخ
ممنون خواهر گلم حتما عکسشو میزارم وقتی بیارم تو اتاقش عکس میگیرم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
21 بهمن 92 6:41
اي جونم ارشا جونم ميفهمه دندون ماماني درد داره باهاش همدردي ميكنه.... خواهر حسابي مواظب خودتون باش....... بووووووووس
مامی سارا
پاسخ
مرسی لیلی جونی مراقب خودمونیم شما هم مراقب عزیز دلم آوایی باش
topolooooo
21 بهمن 92 12:04
سارا جون پست جدیدت با فونت خیلی ریزی نوشته شده حالا نمیدونم مشکل از سیستمه منه یا از چشمام یا از فونت شما ، ما که نتونسیم بخونیم
مامی سارا
پاسخ
عزیزم فونت قبلیه ولی به خاطر شما بزرگترش میکنم عزیز دلم
نیلوفر
21 بهمن 92 20:46
مبارکههههههههههههه مامان خانومی. انشااله این دوسه ماه هم به سلامتی طی میشه ونینی میاد از این اتاق خوشگلش استفاده میکنه آخی دندون درد سخته. انشااله زودی خوب شه.
مامی سارا
پاسخ
مرسی نیلوفر جونم ایشالا واسه شما هم به خوبی مثل برق بگذره و تموم شه خواهر امیدوارم دندون درد نشی که بد دردیه
آرزو
23 بهمن 92 11:55
آخی ماهم اتاق دخترمون رو خالی کردیم و منتظر وسیله هاشیم انشاله پسرگلت به سلامتی از همشون استفاده کنه
مامی سارا
پاسخ
ای جانم عزیزم برامون عکساشو بزار ایشالا به سلامتی بیاد ازش استفاده کنه
الناز مامان مهیار
23 بهمن 92 20:40
تولدها مبارک انشا الله 100 سال تولد ماهی کوچولوت رو جشن بگیرید
مامی سارا
پاسخ
مرسی عزیزم ایشالا واسه همه لحظات خوب زیاد باشه
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
25 بهمن 92 18:42
چه اى رابودنامش معرفت،
مردمانش بامرام ازهر جهت،
سيل آمد کوچه را ويرانه کرد،
مردمش راباجهان بيگانه کرد،
هرچه درآنکوى بودازمعرفت، شست وباخودبردسيل بىصفت، ازتمام کوچه تنهايک نفرخانه اش ماندوخودش جست از خطر، رسم وراه نيك هرجابود وهست، ازنهاد مردم آن كوچه است، چونكه درانديشه ام اينگونه اي، حتم دارم بچه ى آن كوچه اي!
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
25 بهمن 92 19:06
نميدونم ثبت شد يا نه
مامی سارا
پاسخ
آره عزیزم ثبت شد نگران نباش ممنونم که اومدی
topolooooo
27 بهمن 92 17:09
مسی عزیزم حالا تونسم بخونم مبارک باشه خریدایه گل پسری راستی میدونسی هم شهری هم هسیم با هممواظب خودتو قند عسل باش
مامی سارا
پاسخ
خواهش میکنم عزیزم خوشحالم با هم یه جاییم
فائزه مامان آیاتای
6 اسفند 92 13:40
عزیزم منم موقع باردار بودنم برا ایاتای دندون اخری خود به خود شکست مواظب باش راستی منم لینکتون کردم
مامی سارا
پاسخ
واقعا خیلی درد داشت ولی فکر میکنم همه مامانا این درد و تجربه میکنن ممنون عزیزم منم لینکت کردم
فائزه مامان آیاتای
10 اسفند 92 16:07
خواهش میکنم برا من هم باعث افتخاره که دوست خوبی مثل شما دارم بعضی وقتا هست که ادم نمیتونه حرفشو به هر فامیلی بگه دوست خوب نعمته
مامی سارا
پاسخ
ممنون عزیزم خوشحالم که کنارتم