آرشا جونی نبض زندگیمآرشا جونی نبض زندگیم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

مامی سارا و ماهیش

سپندارمزگان

1392/11/30 23:27
نویسنده : مامی سارا
273 بازدید
اشتراک گذاری

 

               

                               سلام سلام عشقم عمرم جونم زندگیم پسرم

اول از همه میخام روز سپندارمزگان یا همون روز عشق ایرانی روز ایزد اهورایی رو بهت تبریک بگم 29 اسفند روز عشق به عشقهای زندگیم و همه شما دوستانم به تبریک میگم

                  

پسرم این روزا کارم و مشغله هام خیلی زیاد شدن نمیخام تو وبلاگت غصه باشه ولی زندگی همیشه به ما لبخند نمیزنه روزایی تو زندگی هستند که صبر آدما رو امتحان میکنن و تنها مهم اینه که تو چطوری از این پستی بلندی ها سر بلند بیرون بیای.نفس مامان ازت میخام تو زندگی هر وقت روزگار باهات نا ملایمتی داشت فقط و فقط قوی باشی مثل یه مرد باشی هیچوقت زود تصمیم نگیری به مشکلاتت حتما فکر کن بعد تصمیم بگیر هیچوقت کم نیاری زیر بار سختی روزگار کمرت خم نشه از خدا میخام همیشه کمکت کنه و پشتت باشه آمین 

                      تو این روزا شوهر خالم فوت کردند روحش شاد و یادش گرامی

همه عزیزان و فامیل به من لطف داشتند و مراقب من بودند حتی خاله و دختر خاله هام از مامانیم و بابا جونیت خاسته بودند به من نگن اونم به خاطر وجود مقدس شما بابایی هم اول به من نگفت ولی من از حالتاش و بعضی از صحبتاش متوجه شدم از اونجایی که حال شوهر خاله خوب نبود متوجه فوتش شدم ولی قول دادم که حتما مراقب شما باشم و شما رو ناراحت نکنم مامانم میدونست من قوی ام و اجازه داد تو مراسم خاکسپاری و عزاداری ها شرکت کنم و علاوه بر غصه دار بودنم خیلی مراقب پسر طلام بودم واسه همین پسرم از شما هم میخام تو سختی های زندگی مثل من قوی باشی

خوب دیگه ناراحتی بسه پسرم دندونم بهتر شده ولی هنوز بخیه شو نکشیدم همش میترسیدم عفونت کنه چون علاوه بر اصرار دکترم هیچ دارو و انتی بیوتیکی نخوردم  ولی فعلا که این اتفاق نیوفتاده ازت ممنونم که پیش خدا واسم دعا کردی دوست دارم تک گل زندگیم

تمام این روزا هم صبح هم عصر سر کار رفتم اخه اتاق عمل خیلی شلوغ بود الانم که دارم برات مینویسم بعدش میخام برم بیمارستان سر کار ولی از اونجایی که حرفای دلم زیاد بود فرصت و غنیمت شمردم گفتم برای شما و دوستای عزیزم مطلب بزارم که دلم برای همتون تنگ شده

شبا هم که از سر کار میومدم اگه خونه باباییم نمیرفتیم دنبال انتخاب رنگ واسه اتاق شما بودیم تصمیم گرفتیم که اتاقتو رنگ کنیم اخه این رنگهای اکلریک که جدیدن هم قابل شستشو هم ضد خاک و گرد و غبارن هم خیلی قشنگن نمیدونم مگه شما قرار چیکار کنی که من همه وسایلتو دارم ضد آب میگیرم؟

بابایی تصمیم داره خودش واسه گل پسرش زحمت بکشه و اتاقتو بابایی رنگ میکنه فعلا که آستر رنگ اتاقتو زده و احتمالا امشب هم رنگ اتاقتو میزنه دستش درد نکنه میدونم خیلی داره زحمت میکشه و منم همش یا دارم دستور میدم یا همش قر قر میکنم دیشب سرویس چوب آرشا جونمو آوردن خونه مامانی بازم کیف کردم ولی فعلا وسط پذیرایین چون اتاقت کامل نشده باز میگی چرا به بابایی قر میزنی واسه همیناست دیگه   خونم شده 6تا خونه ولی میدونم این روزا بابایی هم درگیر کار و عزاداری بودن و ما نتونستیم تو اون روزا واسه انتخاب رنگ و کارامون وقت بزاریم بازم دست بابایی درد نکنه قدرشو بدون در گوشت میگم بهش نگی ها ولی من میگم یکی از فرشته های خداست خیلی مهربونه 

خوب پسر طلا یه چیزی چند روز پیش خونه مامانم بودم کنارش نشسته بودم داشت برای شما لباس با دست میبافت که اومد قربون صدقت بره تا دستشو گذاشت رو شکمم نازت کنه شما هم مثل همیشه آماده زود یه تکون خوردی و یه ضربه به دستش زدی میدونم مامانی و لگد نمیزنی حتما دست مامان جون و دیدی گفتی بزنم قدش میدونم یه عالمه بوس هم براش فرستادی واین اولین آشناییت با مامان من بود اولین ارتباط عزیزم.

شیطون پسملی میدونم که صداها رو خوب متوجه میشی چون جمعه خانواده باباییت با خاله جونیش خونه ما دعوت بودن و شما تا صداشونو میشنیدی کلی ووول میزدی هر وقت پیش اشنایی میرم همین کارا رو میکنی  تازه جدیدا حتی وقتی خواب باشی و صدات میکنم باهات صحبت میکنم زودی بیدار میشی و حتما تکون میخوری اونم در تعداد زیاد

آرشا جونم عشقم خیلی دوست داریم پسملی همونطوریکه روز بروز داری بزرگ میشی و همه بهم میگن خوب بخور واستراحت کن که این بیرون من و بابایی داریم همه کارا رو انجام میدیم  تا تپل پسرمون به موقع بیان و ازشون استفاده کنه یادت باشه خیلی دوست داریم مامانی                                           

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (19)

مامان نی نی
30 بهمن 92 13:50
سلام عزیزم خدا بیامرزه شوهر خالتونو مواظب خودت باش عزیزم مبارک باشه این همه جنب و جوش واسه نی نی نازت خدا حفظش کنه واسه منم دعا کن زیاد این روزا اصلا حالم خوش نیست عزیزم ممنونم
مامی سارا
پاسخ
الهی فدات بشم چرا اینقدر ناراحتی ؟ غصه نخور عزیزم درست میشه ممنون از همدردیت
topolooooo
30 بهمن 92 14:40
تسلیت میگم عزیزم انشاا...خدا رحمتش کنه و به خانوادشون صبر و شکیبایی بده.چقدر خوب که انقد قوی هستی آخه من خودم در مقابل سختی ها خیلی بردبار نیسم. مبارک باشه اتاق آرشام جون
مامی سارا
پاسخ
مرسی گلم ایشالا غم نبینی
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
1 اسفند 92 2:10
هستی به دلم ، به دل که نه ، در “ جانی”
در جان منی و در “دلم” می مانی
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
1 اسفند 92 2:18
عزيزم تسليت ميگم...انشالله غم اخرت باشه گلم.... مواظب خودت و ارشا جونم باش
مامی سارا
پاسخ
ممنونم لیلی جونم امیدوارم شما هم همیشه سالم وشاد باشین
نیلوفر
1 اسفند 92 14:06
خدا بیامرزدشون. سارا خانوم هر چی واسه گل پسرت خریدی مبارک باشه. به سلامتی استفاده کنید انشاله
مامی سارا
پاسخ
مرسی نیلوفر جون
ناديا
1 اسفند 92 14:30
سلام عزيزم خدا رحمتشون کنه مراقب خودت و گل پسرت باش لينک شدين
مامی سارا
پاسخ
مرسی گلم
mom
1 اسفند 92 21:21
چند ماهته عزیزم؟
مامی سارا
پاسخ
5/30 ماه
نیلوفر جون
3 اسفند 92 14:10
هم تسلیت میگم برای شوهر خالتون هم تبریک برای وسایل ارشا جان
مامی سارا
پاسخ
مرسی خاله جونیش
آرزو
3 اسفند 92 19:26
رنگ اتاقشو خوب با سرویس چوبش ست کن دیگه. چی چی خریدی براش تا الان؟ من براش سرویس20تیکه و چتد تا بلوز شلوار تو خونه ا ی.لباس عید سال دیگشو یک پالتو. فقط خیلی دوس دارم برم تخت و کمدشو بخرم اونم از شاندیزولی شوهر تنبلم تنبلی میکنه. راستی عکس بذار از سرویس چوبش لطفا
مامی سارا
پاسخ
حتما عکسشو میزارم ارزو جون ولی سرویس خوابش سفید خامه ای و اتقشو هر دیوارشو یه رنگ کردیم بزدی عکسشو میزارم
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
5 اسفند 92 4:36
دیشب تو فکرت بودم که یه قطره اشک از چشمهام جاری شد از اشک پرسیدم چرا اومدی؟ گفت اخه تو چشمهات کسی هست که دیگه جای من نیست
مامان صدیقه
5 اسفند 92 7:48
سلام عزیزم خدارحمتشون کنه.آره نی نی منم شیطونه. بعضی وقتا محکم میزنه تو دسته باباش
مامی سارا
پاسخ
ای جان عزیزم میبینی چجوری بلدن خودشونو تو دل باباشون جا کنن
مامان صدیقه
5 اسفند 92 13:41
ساراجان اسم شوهرمنم رضاست.همچیمون شبیه هم شدکه؟
مامی سارا
پاسخ
اخی داره تفاهم میباره عزیزم
فائزه مامان آیاتای
6 اسفند 92 13:37
سلام عزیزم ایشاله به سلامتی بغلت بگیری
مامی سارا
پاسخ
مرسی عزیزم
آزاده (مامان رایان کوچولو)
6 اسفند 92 17:53
ممنونم که به وب رایان سرزدی.با افتخار لینک شدی عزیزم.خوشحال میشم شما هم لینک کنی.ایشاللا گل پسرت هم به خوشی و سلامتی بیاد بغلت خانومی.
مامی سارا
پاسخ
ممنون عزیزم منم با افتخار لینکت کردم
آزاده
8 اسفند 92 22:26
خدا رحمتشون کنه. روحشون شاد... عزیییییزم روزای قشنگی داری میگذرونی و ایشالا قشنگ ترش در پیشه از آشناییت خوشحال شدم و با کمال میل لینک شدی
مامی سارا
پاسخ
مرسی ازاده جون منم لینکت میکنم عزیزم
بآنو
9 اسفند 92 18:26
سلامـ خانومی تبریک برا گل پسرت ایشالله ب سلامت زمینی شه عزیزمـ تو پستت خوندمـ جفتت پایینه من خودم درگیره این قضیه م خیلیم استرس دارمـ خدا بخواد 4 روز دیگه میرم 7 ماه جفته من lowlying و خلفیه برا شما چی ؟ خواهشن اگه نتیجه ای گرفتین بمنم اطلاع بدین ب خودم امیدوار شمـ بابته فوت ِ شوهر خاله همـ تسلیت ایشالله غمـ آخرتون باشه
مامی سارا
پاسخ
حتما خبر میدم گلم ممنون برای تسلستت
سحر
9 اسفند 92 21:20
سلااام عزیزم ممنون که اومدی پیش مااا ایشالله که پسملی شما به سلامتی بیاد پیشتوون .. ما با افتخار لینکتون کردیییم .. تا بعدا نی نی شما که اومد بشه دوست جونی پسمل ماا
مامی سارا
پاسخ
ممنون سحر جونی امیدوارم دوستای خوبی بشن
مریم
10 اسفند 92 10:03
سلام .خدا بیامرزتشون. گلم مبارکش باشه
مامی سارا
پاسخ
مرسی
راضیه
10 اسفند 92 21:16