یا رب
یا رب دل همه مامانا رو دور از غصه فرزنداشون کن
سلام دوردونم یکی یکدونم خوشگلم
سلام آرشا جونیم سلام همه زندگیم پسر طلام
شیطونکم این روزا که تو سراشیبی دوران بارداریم بیشتر دلتنگتم دلم برای تکون خوردنات برای نصف شب وول خوردنات و بیدار کردنام برای همیشه بودنت با خودم داره تنگ میشه چه طوری تحمل کنم روزیکه دیگه تو دلم نباشی چجوری جیگر گوشمو از خودم جدا کنم و نگرانش نباشم صبحایی که با تکونات بیدارم میکنی و منم با یه لبخند باهات صحبت میکنم صبح بخیر عاقبتت بخیرو هر روز بهت میگم وقتی سر کارم سر عمل میرم تنها دلیل خنده های پشت ماسکم تکون دادن انگشتای کوچیکته دلم برای این حس مادرانه تنگ میشه که فقط خودم میدونم داری چیکار میکنی حس میکنم تکونت مربوط به دستته یا پات یا حتی سر و انگشتات دوست دارم فقط واسه خودم دلبری میکنی و هر وقت بقیه میان دست بزنن تا تکوناتو حس کنن دیگه آروم میشی وخیلی وقتها هم دیگه تکون نمیخوری این حس قشنگو فقط واسه خودم میخام شاید خودخواهی باشه ولی من بهت عادت کردم به بودنت تودلم عزیز ترینم از این روزام میخوام بیشترین لذتها رو ببرم چون دیگه رو پایانن میخوام بدونی که خیلی خیلی دوست دارم و همیشه عاشقت میمونم
پسره قند عسله جونم برات بگه که بالاخره اتاقتون تموم شد و وسایلت چیده شد تخت و کمد مستقر شد با هزار ذوق لباساتم چیدم تو کمدت عروسکا و اسباب بازیاتم چیدم وسایلی که از قشم هم سفارش دادم رسیدن ولی هنوز نچیدم ست لحاف و تشک و بالشت و قنداق فرنگیت هم اومده خیلی خوشگلن یه عالمه وسیله داری قاشق چنگال و سرویس ارکوپال خوشگلت شیشه شیر کوچولو و بزرگت عزیزم اینقدر ذوق دارم که نمیتونم بگم چی واست خریدم میترسم یکیشونو جا بندازم ولی عکساشونو برات میزارم البته هنوز خریداتون کامل نشده تازه پسری لباس هم گفتم خاله جونم از مالزی براتون بیارن
عزیز دلم هر روز صبح که از خواب پا میشیم هم من هم بابایی یه سر به تاق شما میزنیم بعد راهی سر کار میشیم شبا هم همینطوره اول میا م اتاق پسملی تا انرژی بگیرم
این چند روز درگیر سر کار و خونه تکونی بودم البته کارگرمون اومد کارا و انجام داد.5شنبه شب مامانی یعنی مامان من هم سرویس کالسکتو گرفت با کلی وسیله دیگه اونا هم خوشگلن بعد از چیدمان عکسشو برات میزارم جمعه هم خونشون دعوت بودیم و اونجا هم واسه دایی آرمینت که خیلی بیقرارته دلبری کردی و بالاخره بعد کلی بازی کردن باهات و صحبت کردن باهات براش تکون خوردی و کلی هم قربون صدقت شد ایشالا نی نی دایی آرمین هم زود بیاد تا شما هم بازی داشته باشی نفسم عصرشم رفتیم خونه مامانی دیگت مامان بابایی اونجا هم شیطون شده بودی راستش از وقتی کیوی خوردم شما به مدت نیم ساعت مداوم تکون میخوردی که مامانیت از چند تا مبل اونورتر هم تکوناتو میدید قربون صدقت میشد تا حالا مزه کیوی رو نچشیده بودی چون من زیاد دوست ندارم ولی اونشب تصمیم گرفتم کیوی بیشتر بخورم تا با تکونات بیشتر سرگرم بشم
دیروز یعنی شنبه ساعت 8 وقت سونو داشتم ایندفعه یه جای دیگه وقت گرفته بودم چون اینجا هم تعریفشو شنیده بودم هم همراهی میذاشتن بیاد داخل بیشتر به خاطر بابایی بود چون خیلی از سونو هات میپرسید واسه همین هم دوست داشتم خودش بیاد ببینتت رفته بودم سونو دکتر طاهریان وقتی رفتم داخل من ندیدمت دکتر مانیتور رو به سمت خودش کرده بودت و از اونجایی که سرش شلوغ بود حوصله توضیح اضافه نداشت و اصرارام فایده نداشت تا بزاره منم ببینم ولی وقتی دیدم باباییت پشت سرش با یه لبخند واستاده و چشم از مانیتورش بر نمیداره اروم شدم یکمم حسودیم شد اخه بابایی منو فراموش کرده بود چشم از پسمله بر نمیداشت
با صحبتای دکتر که به منشیش میگفت تا تایپ کنه آروم میشدمو وقتی مجدد جنستو گفت پسره وقتی طول استخون رونت گفت 48 میلیمتر دور شکمت 204 میلیمتر دور سرت 246 میلیمتر و وزنتو 848 گرم گفت تو ذهنم داشتم مجسمت میکردم که چقدی شدی آخه مامان قربون قد وبالات بشه همش فکر میکردم کوچولو باشی ولی میبینم پسر خوبی بودی و هر چی خوردم و خوردی خدارو شکر توسونوت همه چیزت خوب بود اکوی مغزت سالم بود بطنهای قلبت ستون فقراتت سیستم گوارشیت و ادراریت همه همه خدا رو صد هزار بار شکر سالم بودن تازه دکتر وقتی گفت مثانت هم پره خندم گرفت ولی این وسط فقط یه چیزی منو باز نگران کرد اونم موقعیت جفتت که خلفی بود با گرید یک که هنوز بالا نیومده راستش خیلی نگرانتم
دیشب بعد سونو بابایی منو برد طرقبه تا دلم باز بشه ولی از اونجایی که بارون میومد دلم بیشتر گرفت و اشکام امونم ندادن از ماشین که پیاده شدم زیر بارون از خدا سلامتیتو خواستم خدا رو به بارونش به برکتش قسم دادم تا تورو صحیح و سالم به من برسونه من اعتقاد دارم که وقتی زیر بارون چیزی رو از خدا بخوای اجابت میشه اخه درای رحمت خدا بازه عزیزم از خونریزی جفت میترسم از زایمان زودرس از اینکه نکه نیم درصد هم اذیت بشی از همه اینا میترسم ازت میخوام همینطور که تو شکمم بکس بازی میکنی 2 تا مشت و لگد به این جفتت بزنی بیاد بالا اینقده منو نگران نکنه
پسرم خیلی دوست دارم یادت باشی دنیای من و بابایی شدی پس حسابی مراقب خودت باشی زندگیم