آرشا جونی نبض زندگیمآرشا جونی نبض زندگیم، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 8 روز سن داره

مامی سارا و ماهیش

سونوگرافی NT

1392/9/18 22:17
نویسنده : مامی سارا
790 بازدید
اشتراک گذاری

دوستان میدونم بارداری توام با استرسه. سونوگرافی NT هم از اون لحظاتی که تا جوابش کلی استرس میکشی چون تو این سونوگرافی ناهنجاریهای مادر زادی نشون داده میشه.واسه منم همینطور بود

ماهی من روزیکه قرار بود برم سونوگرافی (1392/8/29 ) خیلی استرس داشتم اونروز و مرخصی گرفته بودم تا استرس دیر رسیدنو نداشته باشم مامانی من و باباییت هم همراهم بودن واسه سونو باید مایعات میخوردم تا حجم مثانه زیاد باشه وای که چقدر سخته دیگه داشت به کلیه هام فشار میومد وقتی نوبتم شد برم داخل همراهی نذاشتن بیاد تو خیلی دوست داشتم مامانی و باباییت میومدن داخل میتونستن واسه اولین بار ببیننت ولی نشد به جاش خودم تنها این لذت و بردم بازم یکی از اون لحظه های خوبی بود که تجربشو نداشتم البته وقتی رفتم داخل دکتر (هاشمی عطار ) گفت که برم نصف مثانتو خالی کن البته بین خودمون بمونه قبل اومدن تو اتاق به خاطر درد کلیه 3 باری رفته بودم دستشویی مژه

برای بار دوم که رفتم رو تخت که سونو گرافی انجام بدم استرسامو فراموش کردم وقتی دکتر بهم نشونت داد و گفت داره واسه مامانش دستاشو تکون میده اولش ندیدم ولی وقتی نزدیکترت کرد دیدمت معنی واقعی در بوست خود نگنجیدنو فهمیدم دکتر هم که دید خیلی خوشحالم شدم گفت پس صدای قلبشم گوش کن وای چه تالاب تولوبی قلب

بدش از دکتر پرسیدم که سالمی گفت تا اینجا که مشکلی نیست کاملا سالمه از خوشحالی یادم رفت بپرسم میشه جنسیتتو متوجه میشه یا نه؟

دکتر یه عکس خوشگلم ازت بهم داد نفسم منم اومدم بیرون به بابایی مامانم نشون دادم که اونا رو هم خوشحال کنم در ضمن شما در این تاریخ 11 هفته 6 روز بودی عسلم قدش 5/9 سانتیمتر بود مامان فدای قدو بالات بشه ماچ

دوستای عزیز ممنون که همراهیم میکنین ازتون خواهش میکنم با تجربه هاتون منو ماهیمو همراهی کنین بای بای

         sono mahi

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

مامان النا
16 آذر 92 11:55
سلام عزیزم اونجور که متوجه شدم هنوز ماهی کوچولو به دنیا نیومده من واستون دعا می کنم که انشاالله هر دو تون سالم و سلامت باشین دوست خوبم لحظات شیرینی رو داری تجربه می کنی بهتون تبریک می گم و امیدوارم همیشه خوش باشی
مامی سارا
پاسخ
سلام مامان النا ممنون که به وبلاگم اومدی نتونستم به وبلاگت بیام اگه لطف کنی ادرستو بهم بدی ممنونت میشم
رضا
17 آذر 92 11:53
لحظات پر استرس و به یاد موندنی ای بود لحظه ای که عکسو دیدم هیچ وقت یادم نمیره
مامی سارا
پاسخ
عزیزم ممنون که همه جا همراهم هستی بودنت ارامش میده عشقم
topolooooo
25 آذر 92 11:45
با اینکه هنوز مامان نشدم ولی کاملا حستو درک کردم انشاا...که به سلامتی به دنیا بیاد و خدا جون همیشه مراقبش باشه
مامی سارا
پاسخ
مرسی گلم ایشالا زود مامان میشی بهم خبرای خوب میدی
الناز
13 خرداد 93 15:09
سلام دوست عزيز! وبلاگ خيلي زيبايي داري! لطفا به منم سر بزن! و برام نظر بذار که بدونم اومدي! منتظرما! -----
مامی سارا
پاسخ
ممنونم که سر زدی حتما میام