خداحافظی با بارداری

             سلام ناناسم             سلام عشقم               سلام پسملیم               سلام آرشا جونیم

عزیز دلم قربون اخرین تکونات من و بابایی بی صبرانه منتظر دیدن و بوئیدن و بوسیدن و بغل کردنتیم

با اینکه مطمئنم دلتنگ این لحظاتت میشم ولی خوشحالم که تونستم از لحظه لحظه بارداریم لذت ببرم بالاخره راه رفتنی و باید رفت

الان که دارم این پست و برات مینویسم فقط 12 ساعت تا به دنیا اومدنت مونده راستش بی خواب شدم به همه چیز فکر میکنم دیشب تا ساعت 5 بیدار بودم امشبو نمیدونم تا کی بیدارم امیدوارم زود خوابم ببره تا واسه فردا انرژی داشته باشم

فردا یکی از مهمترین روزای زندگیمه فردا به معنای واقعی مامان میشم واسه باباییتم همینطور میدونم خیلی استرس داره ولی به روی من نمیاره من که خوب میشناسمش امروزم خیلی کمکم کرد تا خونه رو بتونم دسته گل کنم تا واسه اومدن شما و مهمونای همراهتون همه چیز تر تمیز باشه

امشب خیلی دلم گرفته امشب از اون شبایی بود که از ته دل میخواستم خواهر داشته باشمو پیشم باشه تا دلداریم بده کمکم کنه باهام صحبت کنه از استرسم کم کنه جای همهشونو بابایی برام پر کرده خیلی با صبر و تحمل همه دستورات منو بدون خستگی انجام داد واسه همین میخوام ازش تشکر کنم(از پریناز جون زنداییت ممنونم که با تماسش دلداریم داد و دوستم نسترن جون با اس ام اس همدردیشو ابراز کرد از همه دوستای وبلاگیم که وقتی دیدم به یادمن ولی خیلی خوشحال شدم ممنونم)

رضا جونم عشق تکم از اینکه تو تمام لحظات زندگیم و مخصوصا این 9 ماه کنارم بودی و با صبر و تحمل با وجود تمام خستگیهات که از شرکت میومدی بازم با انرژی زیاد بد خلقی های منو تحمل میکردی و تمام کارامو انجام میدادی و لحظه ای شاکی نشدی ازت ممنونم امیدوارم بتونم همسر ایده ال واست باشم  اینو یادت باشه همیشه عاشقونه دوست دارم حتی تو زندگی 3 نفرمون

خدایا ازت بابت همه روزایی که کنارم بودی و تنهام نگذاشتی ممنونم ازت میخوام بقیه راهو تنهام نذاری و همیشه کمکم کنی تا بتونم آرشا جونیو درست تربیت و بزرگ کنم خدایا ازت میخواهم همیشه همراه پسرم باشی همیشه کمکش کنی دوست دارم خدا جونی

ارشا جونم امشب دارم اخرین وداع ها رو با زندگی جنینیت میکنم باید بگم بای بای جنینیت بوس بوس

                                                            بای 9 ماه باردای  

خوب واسه اخرین پست تو دلیم از دومین کفشی که این روزا برات بافتم عکس گرفتم تا خاله جونیات هم ببینن مامانیت چه با سلیقست

با این میتونی بری بسکتبال بازی کنی عزیزم این مال اون لباسی که مامانم برات بافته بافتم امیدوارم به سلامتی ازش استفاده کنی عزیزم امروز عکس تودلیمم قاب کردیم و تو اتاقت گذاشتیم خیلی خوشگلی تو دلم نفسم این اولین قاب عکسته آرشا جونم

                                                دیگه باید بخوابم ساعت 2 نیمه شبه

از همه دوست جونیا میخوام واسمون دعا کنن زودی میا با عکس پسملی همتونو دوست دارم فعلا بای بای

                              آرشا جونیم یادت نره همیشه من و بابا عاشقونه و قلبی دوست داریم عزیزم